۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

چی بگم.........
واقعا دیگه شورش رو در آوردم
.
.
.
الان هیچ انگیزه ای ندارم ... دیگه برام فرقی نمیکنه ...

ولی نمیتونم به آرزوهام فکر نکنم
باید این لعنتی رو ترک کنم
خیلی هرز رفتم کاملا خرد شدم ... لعنت به من

دوباره شروع میکنم ولی حتی نامطمئن ازیک ساعته دیگه

به کانون هم دیگه برنمیگردم چون اساسی شرمندم

پلن - 9 دی - 30 Dec 2009

۱۰ نظر:

سها گفت...

سلام
ممنون...خیلی هم ممنون ...
یادته یه بار ازت پرسیدم:
به نظر تو من موفق بودم یا نه؟
تو گفتی :
بودم..
امروز مطمئن شدم که اشتباه کردم...
و حتی یه ذره هم موفق نبودم..

نمیدونم چرا اینطوری شد...نمیدونم ...
فقط میگم که تو اولین نفری نیستی که شکستنهات تکراری شده..
اما اولین نفری هستی که میخواد به خاطر شکستش دیگه کانون نیاد....

خیلی تصمیم عجیبیه....
من حسابی جا خوردم....
.
.
.
.
.
موفق باشی...یاعلی.

Plan گفت...

سلام سها خانوم

ازتون بخاطره تمام تلاشهاتون و پیگیریهاتون ممنون

ولی این منم که به آخرایه خط رسیدم
این منم که باید از شما معذرت خواهی کنم

خب قراره تو کانون چی کار کنم،قرار بود به تازه نفس ها روحیه بدم منی که خودم شاید وضعم از همه بدتر باشه،
تازه اگرم خوب کار کنم هم 2هفته بعدش قطع میشه!چه فایده؟!

شاید نظرم رو عوض کنم و برگردم، ولی تنها در صورتی که بتونم خودم رو عوض کنم
.....

ناشناس گفت...

salam pelan aziz
ehsas mikonam hamdardim hata dar morede oon ghaziye 14 rooz
man emrooz mikhastam dobare are vali nakadam.midooni chera goftam emrooz akharin rooz az sale 2009 hast alan yek seri daran hal mikonan dar tadarok hediye sale no va booghalamooon va az in chiza hastan chera man dar dar in shadi sahim nabasham.midooonam janury be ma mosalmoona rabt nadare vali khob man az har sharayeteee este fade mikonam ta faramooosh konam gham va darde lahzehaee ro ke dashtam to nabayad rooza ro beshmori to bayad vanemood koni khoob hasti bayad ehsasesh koni ta bedast biarish harchand in ehsas alakiye va bezar bashe tekrar kon va tekrar va tekrar.harmohe fekr bad oomad toozehnet faghat cheshato beband ba chanta nafase amiggh bekesh badesham tasavor kon ke dige hich fekr e badi donbalet nist.

ناشناس گفت...

happy new year my friend!

ناشناس گفت...

happy new year my friend!

Plan گفت...

مرسی ناشناس عزیز

سعیمو میکنم همیشه بتونم شاد باشم و از تک تکه مناسبت ها استفاده میکنم

و سال 2010 رو به همه تبریک میگم

فکرشو که میکنم خیلی ها آرزوش رو داشتند که 2010 رو به چشم ببینند و من و تو این فرصت رو داریم پس بزن قدش که میخوایم غم و اندوه رو بزاریم لب کوزه و تویه 2010 حسابی حال کنیم
:)

سها گفت...

فکر میکنی چقدر زمان میبره تا خودتو تغییر بدی؟
فکر میکنی تنهایی میشه؟
فکر میکنی اول باید تغییر کنی بعدا بیای کانون؟
.
.
.
فکر میکنی همه ی اونایی که توی کانون بودن و هستن به محض عضویت ترک کردن؟
فکر میکنی فقط تویی که میشکنی؟
.
.
.
این لعنتی سالها با تو بوده،چرا انتظار داری به محض اراده تو نابود بشه؟؟؟
چرا از خودت انتظار معجزه داری؟؟؟
.
.
.
کافیه صبور باشی و دست از تلاش بر نداری...
چرا اینجوری هستی؟؟؟
مثه آدمای که با یه کشمش گرمی شون میکنه و با یه غوره سردی...
10روز که همه چیز خوب پیش میره یهو میری تو هوا...بعدش هم که می افتی پایین دیگه نمیتونی خودتو جمع و جور کنی...
.
.
.
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم..
تو خواه پند گیر خواه ملال..
.
ببخش...
موفق باشی..یا علی.

سها گفت...

سلام..!!!

سها گفت...

سلام..!!!

Plan گفت...

سلام سلام
ببخشید امشب خونه نبودم فردا شب هم دوباره جایی دعوتم

یه چیزی رو بهتون بگم که الان واقعا توپه توپم!! فول اف انرژی سرشار از امید و شادمانی

فردا صبح هم زود بیدار میشم و درس و درس و زبان و تحقیق

الان ساعت 1:20 بامداد اولین روزه ساله 2010 است به وقته تهران ساعته 12 لحظه تحویل سال بود

پس بعدا مفصل به سوالاتون جواب میدم

راستش فکر نمیکنم کانون اومدن یا نیومدن اونقدرها هم تاثیر داشته باشه

بود و نبودش از لحاظه نتیجه ای خیلی فرقی نداشته

ولی میخوام یه تریپ برم که کله قضیه رو فراموش کنم جاشو با چیزایه خوب و امیدوار کننده پر کنم

راه بسیار است...

شب بخیر